اقامه نماز جمعه به تاریخ 2-2-1401

اقامه نماز جمعه به تاریخ 2-2-1401

متن خطبه اول:

 

السلام علیکم و رحمه الله

أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏

 

  • الحَمدُ لِلَّه ربّ العالمین. نَحمَده و نَستَعینه و نَستَهدیه و نُؤمِن به و نَتوکل عَلیه وَ نُصلّی و نُسلّم عَلی حَبیبِه و نَجیبِه و خِیَرَتِه فی خَلقِه، حافظِ سِرّه و مُبلّغ رِسالاته، بَشیرِ رَحمتِهِ و نَذیرِ نقمَتهِ، سَیّدنا و نَبیّنا ابی‌القاسم ‌مُحمّد وَ عَلی أهلِ بَیتِهِ الأطیَبینَ الأطهَرینَ المُنتَجَبین سِیّما عَلىٍّ أمیرالمُؤمنین و صَلّ عَلی أئمّةِ المُسلِمینَ و حُماة المُستضعفینَ و هُداة المُؤمِنین.

  • همه‌ی برادران و خواهران نمازگزار عزیز را دعوت میکنم و توصیه میکنم به رعایت تقوی و پرهیزگاری و تبعیت از مولای متقیان و رهبر پرهیزگاران، امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة و السّلام.

  • زندگی امیرالمؤمنین سر تا پا درس است. آن چیزی که در میان رفتارهای امیرالمؤمنین - که شامل همه‌ی خصلتهای نیک یک انسان و یک زمامدار است - انسان مشاهده میکند و برترینِ این خصوصیات برای امروز ماست، مسئله‌ی بصیرت‌بخشی و بصیرت‌دهی و آگاه کردن جامعه  یعنی روشن کردن فضای تردید و مبهم.

  • در همه‌ی ادوار، این شجاعت بی‌پایان امام علی علیه السلام، این فداکاری عظیم، در خدمت آگاه کردن مردم، عمق دادن به اندیشه‌ی مردم و ایمان مردم به کار رفته است.

  •  در جنگ صفین در  سال 38 هجری وقتی طرف مقابل که احساس میکرد دارد شکست میخورد، برای اینکه جنگ را متوقف کند، قرآنها را سر نیزه کرد، یک عده‌ای آمدند دور امیرالمؤمنین را گرفتند و فشار آوردند که باید تسلیم شوی و جنگ را تمام کنی؛ اینها قرآن را مطرح کردند.

  • در راه بازگشت به کوفه در پشت کوفه پیش از وارد شدن بشهر این سخنان را بخوارج فرمود:
  • إِنِّی صَحِبْتُهُمْ وَ عَرَفْتُهُمْ أَطْفَالًا وَ رِجَالًا فَکَانُوا شَرَّ أَطْفَالٍ وَ شَرَّ رِجَالٍ امْضُوا عَلَى حَقِّکُمْ وَ
  • من بشما گفتم: من باین مردم داناتر از شما هستم، اینان پیرو دین و قرآن نیستند، من با ایشان آمیزش داشته و از کودکى تا بزرگى آنها را میشناسم، اینها بدترین کودکان (در زمان طفولیت)

  • و بدترین مردان (در بزرگى) بودند، بدنبال حق و سخن درست خود بپیش روید (و گول این نیرنگها را نخورید) جز این نیست که این مردم قرآن را براى نیرنگ زدن بشما و سست کردنتان در جنگ و فریبکارى بر نیزه کرده‏اند، شما سخن مرا نپذیرفتید و گفتید: نه، ما سخن ایشان را مى‏پذیریم

  • صِدْقِکُمْ إِنَّمَا رَفَعَ الْقَوْمُ لَکُمْ هَذِهِ الْمَصَاحِفَ خَدِیعَةً وَ وَهْناً وَ مَکِیدَةً فَرَدَدْتُمْ عَلَیَّ رَأْیِی وَ قُلْتُمْ لَا بَلْ نَقْبَلُ مِنْهُمْ
  • اینها به قرآن اعتقادی ندارند. وقتی در تنگنا گیر میکنند، قرآن را مطرح میکنند. البته آنها گوش نکردند، اصرار ورزیدند و دنیای اسلام خسارتش را خورد.

  • گویا در این جامعه قرار است که بعضی وسیله امتحان دیگری باشند.

  • «بعضی از شما را وسیله امتحان بعض دیگر قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُون‏ - الفرقان : 20)
  • وجود چشمان تیزبینی در انسان لازم است که بتواند پشت صحنه مسایل پیچیده سیاسی و اجتماعی جامعه را به خوبی تشخیص دهد  و صحنه گردانی کند.

  • بستر فضای مجازی ما که زیر کلید مستکبران و بدخواهان اسلام و انقلاب است، محیطی است برای آزمون همه ما.
  • قوت ما در امر فضای مجازی حیاتیست و استقرار نظام تنظیم مقررات خدمات فضای مجازی امری ضروری است.

  • اگر به تعبیر شهید والامقام شهید آوینی توجه کنیم که فرمود: «اگر انسانهایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند، خود، از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.» این جمله شهید سیدمرتضی آوینی درباره زیست انقلابی گویای این حقیقت است که انقلاب اسلامی در حقیقت هجرت انفسی ملت ایران از ولایت نظام سلطه با محوریت آمریکا(به بیان امام خمینی: «شیطان بزرگ» و. به بیان امام خامنهای: «طاغوت اعظم») است.

  • هجرت انفسی امت ایران اسلامی به حکم آیه «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»(نساء:141) صورت گرفته است و از همین رو هر چیزی که باعث شود امت ایران اسلامی به نحوی از انحاء ذیل ولایت کفر نظام سلطه برود، مصداق «تعرب بعد از هجرت» است که در فرهنگ دینی بسیار نکوهیده میباشد.

  • فضای مجازی که کفار و بدخواهان در آن پیش دستی کردند و خدمات ظاهرا رایگان و مفید برای مردم ارائه دادند و الان هم بسیاری از مومنین در بلاد و سرزمین های کفر مجازی مانند تلگرام و اینستاگرام گرفتار شده اند و شیاطین هم برای جذب مردم به این محیط از جذابیت های دنیوی و تمتعات مادی استفاده می کنند و با مخلوط کردن معیشت و اقتصاد مردم با زمینه ها و بسترهای انحرافی چنین القا می کنند که برای ادامه بهره‌مندی اقتصادی باید فضای کفرآلود را حفظ کرد وگرنه اقتصاد جامعه از دست خواهد رفت. در صدر اسلام در مکه نیز سران
  •  مشرکین می‌گفتند که اگر بُت‌ها نباشد اقتصاد مکه
  •  از دست می‌رود و مکیان از گرسنگی خواهند مرد و لذا جلوی ایمان آوردن مردم را می‌گرفتند.

  •   یک روز در این فضای دین را به سخره می گیرند و یک روز مسئولین در قاب تهمت  و اتهام قرار می دهند و تمام خدمات را تحت الشعاع قرار می دهند و بدون اینکه جریان مفاسد زنجیره ای غربگرا را در این سالها ببینند.

  • امروز ما به این جهاد بصیرت امیر المومنینی احتیاج داریم.
  • امروز دشمنان دنیای اسلام، دشمنان وحدت اسلام، با ابزارهای دین وارد میشوند، با ابزارهای اخلاق وارد میشوند؛ باید هشیار بود. آنجائی که میخواهند افکار عمومی مردم غیرمسلمان را فریب بدهند، نام حقوق بشر را می‌آورند، نام دموکراسی را می‌آورند؛ آنجائی که میخواهند افکار عمومی دنیای اسلام را فریب بدهند، نام قرآن را می‌آورند، نام اسلام را می‌آورند؛ در حالی که نه به اسلام و قرآن اعتقادی دارند، نه به حقوق بشر اعتقادی دارند. این را امت اسلامی باید بداند.

  • یک روز به کنسولگری ایران در هرات حمله می کنند و به دنبال ایران هراسی در افغانستان و افغانستان هراسی در ایران می روند و یک روز مساجد شیعیان در افغانستان را به خاک و خون می کشند مدارس را منفجر می کنند.

  • در  عراق از فضای بی ثباتی سیاسی عراق سوء استفاده می کنند و  فتنه جریان الصرخی برای ایجاد اختلاف در بین شیعیان و مرجعیت شیعی و باورهای شیعی شکل می دهند.
  • در سوئد قرآن سوزی شکل می دهند و با تظاهرات خشمگینانه مسلمانان بر عیله اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم مواجه می شوند.

  • اما دشمنان اسلام بدانند در تمام فتنه های آنها، دست قدرت الهی و اراده ملتها برای مقابله با جریان استکبار صهیونیستی دشمنان را به تکاپو انداخته و در هر فتنه چه در عراق و چه در فلسطین، درماندگی و عجز دشمنان قابل مشاهد است و آسیب پذیری صهیونیستها به یک باور عمیق در سرزمینهای اشغالی فلسطین تبدیل شده و رمضان المقاومه فلسطین با تشکیل صفوف مشترک در کرانه باختری و ساکنان سرزمین های اشغالی، نقطه امیدها را در رویارویی با رژیم صهیونیستی و نابودی و محو آن بیشتر خواهد کرد.

متن خطبه دوم:

 

خطبه دوم
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 

  • الحمدللَّه ربّ العالمین و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه، سیّد الأنبیاء و المرسلین، ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، سیّما علىّ امیرالمؤمنین و الصّدّیقة الطّاهرة سیّدة نساءالعالمین و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل‌الجنّة و علی‌بن‌الحسین سیّد العابدین و محمّدبن‌علىّ الباقر  و جعفربن‌محمّد الصّادق و موسی بن‌جعفر الکاظم و علىّ‌بن‌موسی الرّضا و محمّدبن‌علی الجواد و علىّ‌بن‌محمّد الهادی و الحسن‌بن‌علی الزّکىّ العسکری و الحجّةبن‌الحسن القائم المهدی صلوات اللَّه علیهم اجمعین.

 اوصیکم عباداللَّه بتقوی اللَّه.

همه برادران و خواهران عزیز را به رعایت تقوای الهی توصیه میکنم و امیدوارم در این شبهای قدر به حرمت امیر المومنین علی علیه السلام خدای متعال  ما را به ولی عصر ارواحنافداه با اعمال مان نزدیک بگرداند.

این روزها یاد آور ناله جبرییل است که فرمود

تهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى

سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست

 وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى

عروه الوثقی الهی گسیخته شد

 قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى

چه وصال دلنشینی است میان علی و فاطمه صلوات الله علیهما در این ایام و چه فراق جانگاهی میان ما محبوسان در دنیا و او؛

قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ 


ایام ضربت خوردن امیر المومنین است،

از شوق ایشان به شهادت عرض میکنم؛ این در نهج‌البلاغه است؛ خطبه‌ی ۱۵۶ نهج‌البلاغه.

 حضرت میفرماید وقتی که آیه‌ی «اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوِّا اَن یَقولوِّا ءامَنّا وَ هُم لا یُفتَنون»(۱) وارد شد و بحث فتنه مطرح شد، من فهمیدم که تا پیغمبر در میان ما هست، این فتنه رخ نخواهد داد، این فتنه مال بعد از پیغمبر است؛ با پیغمبر صحبت کردم، از ایشان سؤال کردم، ایشان هم بیاناتی دارند که حالا در آن خطبه بیانات پیغمبر ذکر شده.

 وقتی که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این مطالب را برای امیرالمؤمنین، شاگرد برگزیده‌ی خود، بیان میکنند، ظاهراً آن شور و شوق احساس تکلیف و احساس مسئولیّت در حضرت به هیجان می‌آید، یک جمله‌ای را با پیغمبر صحبت میکنند که من آن را برای شما میخوانم.


 فَقُلتُ یا رَسولَ اللهِ اَ وَ لَیسَ قَد قُلتَ لی یَومَ اُحُدٍ حینَ استُشهِدَ مَنِ استُشهِدَ مِنَ المُسلِمینَ وَ حیزَت عَنِّی الشَّهادَةُ فَشَقَّ ذٰلِکَ عَلَیَّ فَقُلتَ لی اَبشِر فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِن وَرائِک؛

 میگوید من به پیغمبر عرض کردم -حالا با زبان ما- که یا رسول الله! یادتان هست در روز اُحُد وقتی که حمزه به شهادت رسید، دوستانمان عدّه‌ای به شهادت رسیدند و من با آن همه جراحتی که بر من وارد شده بود شهید نشدم، خیلی این بر من سخت آمد که من عقب ماندم و شهید نشدم، شما توجّه کردید، به من فرمودید


که علی جان! مژده، تو هم شهید خواهی شد؛ یادتان هست؟ فَشَقَّ ذٰلِکَ عَلَیَّ فَقُلتَ لی اَبشِر فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِن وَرائِک؛ آن روز شما به من فرمودید که بشارت باد بر تو علی جان! شهادت در پی تو است و تو شهید خواهی شد.


حالا کأنّه حضرت سؤال میکنند که خب حالا چند سال گذشته، پس چرا من شهید نشدم.

 فَقالَ لی اِنَّ ذلِکَ لَکَذلِک؛

پیغمبر در جواب این مطلب فرمود که علی جان! همین درست است، تو شهید خواهی شد. بعد فرمود: فَکَیفَ صَبرُکَ اِذاً؟ حالا که سرنوشت تو شهادت است، صبر تو بر شهادت چگونه خواهد بود؟

خب شهادت در میدان جنگ چیز دشواری نیست؛ مثلاً فرض کنید که آن روز انسان یک نیزه‌ای یا شمشیری میخورد، امروز یک گلوله‌ای میخورد، به شهادت میرسد؛ چیز مهمّی نیست. شهادت در میدانهای مبارزات بزرگ بعدی که انسان سختی‌هایی را تحمّل میکند، خیلی مهم است.

 

امیرالمؤمنین بعد از یک دوران دشوار به شهادت رسیدند، آن هم در محراب و با آن کیفیّت دشوار.

 لذا پیغمبر فرمودند: فَکَیفَ صَبرُکَ اِذاً؟ وقتی شهادت نصیبت بشود، چه جوری صبر خواهی کرد بر شهادت؟ فَقُلتُ یا رَسولَ اللهِ لَیسَ هٰذا مِن مَواطِنِ الصَّبر؛ این جای صبر نیست؛ صبر بر امرِ تلخ است، بر امرِ نامطلوب انسان صبر میکند.

وَ لٰکِن مِن مَواطِنِ البُشریٰ وَ الشُّکر؛ این از جاهایی است که انسان باید برای آن به خودش مژده بدهد و شکر کند خدا را.

این طلب شهادت خصوصیّت امیرالمؤمنین است و حضرت مثل این روزها در بستر است و اماده اینست که به این مقصود برسد.

آن وقتی که فریادی بلند شد که «تَهَدَّمَت وَ اللهِ اَرکانُ الهُدیٰ وَ قُتِلَ عَلیٌّ المُرتَضیٰ»؛

این شهادت، از ضربتی که از آن، شهادت حاصل شد، در فردا روزی برای امیرالمؤمنین (علیه السّلام) پیش آمد؛ صلوات الله علیه.


کسانی که دل علی علیه‌السلام را کشتند و غصه‌ی عالم را بر سرش هوار کردند ( فَیَا عَجَباً عَجَباً وَاللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَیَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَتَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ)

نه به این خاطر که پای علی نایستادند؛ نه. صدای علی ع را در آوردند که رویتان سیاه باد! شرمتان باد! که در آماج تیرهای دشمن نشسته اید  از جای نمی جنبید، غارتتان می‌کنند و شما در بی‌غیرتی احساس ننگ نمی‌کنید. (َقُبْحاً لَکُمْ وَتَرَحاً حِینَ صِرْتُمْ غَرَضاً یُرْمَى یُغَارُ عَلَیْکُمْ وَلَا تُغِیرُونَ وَتُغْزَوْنَ وَلَا تَغْزُونَ )

چنان کردند که علی ع بر سرشان فریاد می‌زند ای مردنمایان نامرد! ای کسانی که در خرد و عقل چون کودکان و عروسکان حجله‌آرا هستید! (یا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَلَا رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَعُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ

دیگر کسی نخواهد گفت که علی بن ابیطالب علم جنگ نمی‌داند (َحتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَیْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَلَکِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ لِلَّهِ)

دیگر کسانی را که آرزو می کردی که ایکاش هرگز ندیده بودی، نخواهی دید (لَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَرَکُمْ وَلَمْ أَعْرِفْکُمْ مَعْرِفَةً)

سلام ما را به مادرمان برسان

از خارِ در چشم و تیغِ در حلقوم  راحت شدی ( فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا)

آخرین جرعه‌ی نماز، گوارای وجودت

أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ‏ عَلَى‏ الْقَوْمِ‏ الظَّالِمِین‏


امروز با همه گرفتاریهای جهان اسلام و جامعه بشری  و اسلامی تشنه اسلام علویست.

ما اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمندیم که اصول و قواعد حکومت را از منظر اسلام علوی دریابیم.

الگوهای حاکمیتی مبتنی بر اسلام علوی

(1)      بهعنوان مثال؛ از نظر حضرت مولی مطلوبترین اندوخته و ذخیره در نگاه حاکم، باید عمل صالح باشد. پس کسانی که مقام و منصب را فرصت مغتنمی برای اندوختن مال و بهرهمندی از موقعیت میشمارند، هیچ نسبتی با حضرت مولی ندارند.

(2)      و یا؛ طبق فرمان حضرت مولی، در نگاه حکومت، باید دورترین و منفورترین مردم کسانی باشند که دنبال معایب دیگران میگردند و نقاط ضعفشان را میجویند و برملا میکنند(وَ لْیَکُنْ أَبْعَدُ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأُهُمْ عِنْدَکَ أَطْلَبَهُمْ لِعُیُوبِ النَّاس) چرا که در مردم معایبی هست که حاکم موظفترین است به پوشاندنشان(فَاِنَّ فِی النّاسِ عُیوباً الْوالِی اَحَقُّ مَنْ سَتَرَها).

(3)     و فرمان اکید حضرت به حاکمیت این است که در پی کشف و دانستن آن معایب مردم، که از تو پوشیده است، مباش(فلا تَکْشِفَنَّ عَمّا غَابَ عَنکَ مِنها).

(4)     و از آن شگفتتر این که حاکمیت وظیفه دارد آنچه را هم که از معایب افراد میداند، از ذهن خود و دیگران پاک کند(فَاِنَّما عَلَیْکَ تَطهیرُ ما ظَهَرَلکَ). پس اگر حکومتی در پی یافتن عیب مردم و کشف اسرارشان باشد، هیچ نسبتی با اسلام علوی ندارد.

(5)     فرمان حضرت به حاکم این است که دلت را از هرچه حقد و کینه و عقده نسبت به مردم آزاد کن و رشته هر عداوتی را بگسل. و تغافل کن مواردی را که از تو پوشیده میدارند و هرگز به رو نیاور. ناگفته پیداست که اگر حکومتی در پی کشف اسرار مردم باشد چه نسبتی با اسلام علوی دارد. چه رسد به این که از اسرار مردم بهعنوان اهرم برای رسیدن به اهداف و مطامع خود استفاده کند.

(6)     و نیز میفرماید: برترین مقصود و مهمترین هدف حاکمیت باید، برپایی عدالت در میان مردم باشد و شکوفایی محبت و یکدلی میان آنان(وَ اِنَّ اَفضَلَ قُرَّه عَینِ الوُلاه استِقامَهُ العَدلِ فِی البِلادِ وَ ظُهورُ مَوَدّهِ الرَّعیَّهِ). این کلام آنقدر، روشن و صریح و قاطع است که احتیاج به هیچ توضیحی ندارد.

(7)     مثال دیگر، برخورد با مدیر، مسئول یا کارگزاری است که مرتکب خیانت و تخلّف در هر شکل و قالبی میشود. حضرت، کمترین ارفاق و مسامحهای را در این مورد جایز نمیشمرد و فرمان به سختترین تنبیهات و تعزیرات میدهد:

            هم او را به تنبیه جسمانی بکشان!

            و هم آنچه از این طریق به دست آورده بازستان!

            و هم او را به خاک مذلّت بنشان!

            و هم مهر خیانت بر پیشانیاش بزن!

            و هم طوق ننگ و بدنامی را بر گردنش بیاویز!

            بر اساس این فرمان به این نتیجه میتوان رسید که یک ملاک جدی تمایز میان اسلام علوی و اسلام اموی، کیفیت برخورد با تخلف مقامات و وابستگان حاکمیت است. در حافظه تاریخ شواهد و قرائن عدیدهای برای هر دو گونه از برخورد، نقش بسته است.

            هم حساسیتها و دقتهای امیرالمومنین(ع) در مواجهه با کوچکترین تخلفات کارگزارانش ثبت شده است و هم ولنگاری و عادیسازی و طبیعیشماری حاکمان و خلفای اسلام اموی از عثمان تا معاویه تا بنیعباس و تا...

(8)     در تمام دوران حکومت علی(ع) یک مورد هم به چشم نمیخورد که امیرالمومنین(ع) تخلف یک مقام یا وابسته حکومتی را بهدلیل ارتباطش با حاکمیت نادیده بگیرد یا کوچک بشمارد. و توجهش را بر تخلفات جبهه مقابل، متمرکز کند و از آن وسیلهای برای محکوم کردن جبهه مقابل بسازد.

(9)      در تاریخ شواهد عدیدهای ثبت شده که حضرت کوچکترین تخلفی را از نزدیکان و وابستگان حاکمیت، تاب نیاوردهاند و هنگام مواجهه با آنها تلخترین و تندترین برخوردها را از خود بروز دادهاند. برخورد حضرت با زیادهطلبی برادرش عقیل(که تازه از سر نیاز و درماندگی بوده نه سوءاستفاده یا بهرهمندی خاص یا تکاثر و مالاندوزی) توسط خود حضرت، گزارش و در تاریخ ثبت شده یا برخورد ایشان با دختری از نزدیکان که گردنبندی را صرفاً بهعنوان امانت یکشبه از خزانه بیتالمال خارج کرده و برای بازگرداندن آن، عزم جدی و راسخ داشته و.... شواهدی از این دست بهروشنی میتواند معیار و ملاک ارزیابی حکومتها را به دست مردم دهد.

(10) تاکید حضرت بر رسیدگی به افراد محروم و مستمند: «اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَهِ السُّفلی» یا تاکید بر ارتباط مستقیم و مستمر با مردم: «فَلا تُطَوِّلَنَّ احتِجابَکَ عَن رَعیّتِکَ.»

(11) یا نهی اکید از حق ویژه برای خواص و نزدیکان و وابستگان قائل شدن: «به هیچ یک از خویشان و اطرافیانت، زمینی را با شرایط ویژه واگذار مکن!»

(12) یا تاکید بر حفظ جان مردم و نهی شدید از ریختن خونشان به ناحق: «بترس از خونها و ریختنشان به ناحق و ناروا. چرا که هیچ چیز به اندازه ریختن خون ناحق، گریبانگیر انسان نمیشود و عذاب و عقوبت ندارد و نعمتها را نابود نمیکند و از عمر حکومت نمیکاهد... و اولین چیزی که خداوند سبحان در قیامت به حساب آن میرسد، خون هایی است که بندگان از یکدیگر ریختهاند.»

(13) یا تاکید بر پرهیز از بهرهمندی خاص از موقعیت: «مبادا از آنچه متعلق به همه مردم است، استفاده شخصی کنی و برای خود سهمی بیش از دیگران قائل شوی و...»

سطر سطر این آموزهها ملاکها و محکهایی است که قدرت تشخیص و تمیز حق از باطل و اصل از بدل را به دست میدهد. امّا همه این ملاکها و شاخصها مبتنی است بر جهانبینی حاکم بر نگاه حاکم. شاید مهمترین، اصلیترین و محوریترین اصلی که از این جهانبینی حاصل میشود، نوع نگاه به مردم است. نگاهی که انسانیترین تعاریف حقوق بشر در طول تاریخ را درمینوردد و در جایگاهی فراتر از همه آنها مینشیند.

مردم شهر ما امروز نگرانند از آینده مدیران و مسئولین

با وجود بسیاری از مشکلات روی جمع شده در سالهای اخیر نیازمند مدیرانی با عزم و جهادی و انقلابی هستیم تا از ظرفیت ها برای حل مشکلات استفاده کنند.

  • اشاره شود به حضور در مراسمات شبهای قدر
  • اشاره شود به روز شهادت و دسته عزاداری
  • اشاره شود به سفره افطاری در مساجد
  • اشاره شود به افطاری نیازمندان
  • در سارزوز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) (1358 ش)

دعا

  1. پروردگارا! به محمد و آل محمد (ص) تو را سوگند می دهیم رضای خودت را شامل حال ما در این ماه بگردان.
  2. مغفرت و عفو خودت را شامل حال ما بگردان.
  3. پروردگارا! قلب مقدّس امام زمان ارواحنا فداه  از ما راضی بفرما.  
  4.   پروردگارا! اسلام و مسلمین را سربلند کن.
  5. همه ی امور مسلمانان را اصلاح بفرما.
  6. شرّ دشمنان و کفار را از سر بلاد اسلامی و ملت های اسلامی کوتاه بگردان.
  7. رهبری عزیز و جمهوری اسلامی را تا ظهور ولی عصر ارواحنافداه پایدار و مبارک بگردان.
  8. برکات خودت را بر مردم نازل کن.

                                                                                  والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

مجتبی فاطمی نسب نماز جمعه 1401/02/02


انتهای پیام


دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اطلاع رسانی های دفتر امام جمعه واوان همچون: اطلاعیه مراسمات مذهبی، اطلاعیه نماز جمعه، تصاویر مراسمات، اخبار شهرستان و ... را در اینجا دنبال نمایید

آخرین مطلب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
بایگانی